ایران اسلامی

الهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

ایران اسلامی

الهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

راه رسیدن به آسایش

راه نیل به آسایش


از آثار شهید متفکر اُستاد مرتضی مطهری


بسم الله الرحمن الرحیم

مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذّکَرٍ أوْ اُنْثیٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیوٰۃً طَیِّبَۃً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أجْرَهُمْ بِأحْسَنِ ما کانوا یَعْمَلونَ (نحل-آیه 91)

انسان به حسب خلقت و طبیعت  غرایزی که در وجود وی نهاده شده، احتیاجات و نیازمندیها و ناتمامی هایی دارد و ناچار است آنها را به وسیله مواد و اشیای مورد نیاز رفع کند، و همین احتیاجات و نیازمندیهاست که این همه افراد را به تکاپو و فعالیت و گرد آوردن وسایل مورد نیاز وادار می نماید.

ابتدائاً این طور بنظر می رسد که یگانه راه جلب آسایش و فرار از ناراحتی، جمع کردن و گرد آوردن اسباب و لوازم و مواد خارجی است و لهذا بسیاری از مردم تمام نیروی خویش را صرف همین کار می کنند و بر چیز دیگری نمی پردازند و این طور گمان می کنند که هر اندازه وسایل، فراهم تر و زیادتر باشد لذت و کامیابی زیادتر خواهد بود و به هر نسبت که از میزان وسایل کسر شود، به همان نسبت از سعادتشان کسر می شود.

اما این نظریه یک نظریه ابتدایی و کودکانه است. البته جای تردید نیست که انسان برای ادامه حیات خویش به خارج نیازمند است و مواد خارجی در ایجاد آسایش و لذت برای انسان دخیل اند. قرآن کریم می فرماید: آنچه در زمین از نعمتها و موهبتها خلق شده، برای استفاده کردن و بهره بردن شماست. بعلاوه پیشرفت در زندگی و تکمیل ابزار و اسباب آن نیز مطلوب و ممدوح است، اما این گمان که تنها با گرد آوردن وسایل و مواد بیروح می توان سعادت و آسایش را تأمین کرد نیز غلط است.

اگر حالات یک نفر را در نظر بگیریم و خوشی ها و ناخوشی ها و لذات و اندوه های وی را بسنجیم ، آنگاه با یک نظر دقیق علل آنها را جستجو نماییم، به این نتیجه خواهیم رسید که فقط قسمت کمی از ناراحتی ها مربوط به فقدان وسایل است و منشأی بیشتر آنها عوارض و حالات و صفات روحی شخص است. ما بسیاری از اشخاص را دیده ایم که با داشتن وسایل محدود و مختصر یک عمر به خوشی و شادمانی زندگی کرده اند، جهان از دریچه چشم آنها بوستانی بوده زیبا پر از گل و لاله ،به همه چیز به نظر رضایت و خوشنودی نگریسته اند و بالاخره آن نتیجه را که از زندگی و ثروت و مکنت و تمدن، مطلوب است ( یعنی آسایش ) گرفته اند. در مقابل، کسانی نیز دیده می شوند که همه گونه وسایل برای آنها محیاست و از آخرین ثمرات تمدن بهره مند می باشند از لوازم طرب و واجبات آسایش کسری ندارند، در عین حال در نهایت ناراحتی و فشار روحی بسر می برند. مردم گمان می کنند که آنها در بهشتند امام خودشان می دانند که در چه جهنمی زندگی می کنند. آیا علت این امر چیست ؟ پس راه تحصیل آسایش کدامست؟. البته این نکته به ما آنقدر می فهماند که تنها واجد بودن مال و ثروت و گرد آوردن وسایل ، آسایش انسان را تأمین نمی کند، آسایش و سعادت از اعماق روح و باطن ذات انسان باید سرچشمه بگیرد. ملای رومی در همین زمینه می گوید:

                          راه لـــذت از درون دان نـــــز بـــــرون

                                                            احمقی دان جستن از قصرو حـصن

                          آن یکی درکنج زندان، مست و شاد

                                                            آن دگـر در بـــاغ، تــــرش و بی مــراد

البته منظور این نیست که باید پشت پا به همه چیز زد و لاقیدی را پیشه ساخت و تمدن اساساً موهوم است و یا در مورد تعدیات نباید احقاق حقوق کرد ، بلکه منظور این است که تنها با تجهیزات مادی نمی توان بشر را خوشبخت ساخت، یک قسمت تجهیزات روحی و اخلاقی نیز لازم است. همانطور که ابتدائا نیز اشاره شد پیشرفت و ترقی در زندگی ، مطلوب و ممدح است و از نظر قانون اسلام لاقیدی و کَلّ بر مردم شدن حرام است، احقاق حقوق و دفع ظلم واجب است .

بشر امروز از لحاظ تمدن و تسخیر قوای طبیعت با بشر اعصار گذشته قابل مقایسه نیست ، لکن متأسفانه از لحاظ نتیجه ای که از همه اینها باید عاید شود، بلکه چندین مرحله عقبتر رفته ، همین ابزار و آلات که باید وسیله رفاه و آسایش باشد موجب بیچارگی و بدبختی و نگرانی شده.اینها همه از آن جهت است که در قسمت های روحی و اخلاقی عقب نشینی کرده. اساساً اگر نیروی روحی و اخلاقی موجود نباشد ، تمدن نیز پیشرفت نخواهد کرد. اگر به تاریخ مراجعه شود روشن می شود که مخترعین و مکتشفین بزرگ و علما و فلافسه مصلحین و ادبا و نویسندگان و شعرا عالی مقام و تمام آن کسانی که به پیشرفت مدنیت کمک کرده اند و آثار سودمندی از خود باقی گذاشته اند همان ها هستند که از دایره هوا و هوس قدم برون گذاشته اند و پا بند اصول اخلاقی بوده اند. بنابراین چه از لحاظ آسایش فردی و چه از لحاظ مدنیت اخلاقی ، اخلاق صالح لازم است.

از این جهت است که پیغمبر عظیم الشأن اسلام فایده و منظور بعثت و قیام الهی خویش را کامل کردن اخلاق شایسته معرفی می کند ، می فرماید : بُعِثْتُ لِاُتَمِّمَ مَکارِمَ الْاَخْلاقِ . پیغمبر اسلام تمام کوشش ها و مجاهدت های خود را در راه ریشه کن کردن رذایل اخلاقی و از بین بردن منابع فساد اخلاق به کار می برد. آن بزرگوار با نور وحی دریافته بود که  رمز خوشبختی و عزت و بزرگواری و کلید سعادت دنیا و آخرت در پاکیزه کردن روح است.

در نظر اسلام اخلاق نیکو از همه چیز پرارزش تر و سنگین بها تر است. پیغمبر اکرم فرمود : أثْقَلُ شَیْءٍ یوضَعُ فِی الْمیزانِ حُسْنُ الْخُلْقِ یعنی سنگین ترین چیز ها در میزان عدل الهی، اخلاق نیکوست. در سوره "والشمس" پس از تأکیدات بسیار و ذکر چندین قسم می فرماید: به طور تحقیق کسانی که روح خود را پاکیزه نمودند رستگار شدند و بعکس، کسانی که روح خود را آلوده ساختند  زیان کار شدند.

دیانت مقدسه اسلام در عین اینکه در باب تهذیب نفس و اخلاق دستور های مؤکد صادر فرمود، از بعضی نظریه های افراطی که در میان بعضی طوایف دیده می شود و یا بعضی دستور های مخلّ به نظام اجتماع که در سایر ادیان دیده می شود مبراست .

از قضا ایرانیان قدیم نیز به حسن اخلاق مشهور و معروف بوده اند . هرودوت ، مورخ معروف یونانی که در حدود قرن چهارم و پنجم پیش از میلاد مسیح می زیسته و از نزدیک ناظر اوضاع و احوال ایرانیان بوده ، با آنکه در آن اوقات روابط سیاسی ایران و یونان به واسطه یک سلسله جنگ ها تیره بوده و ایران خصم یونان به شمار می آمده، در باب ایرانیان و ارزشی که برای مقام ارجمند اخلاق قائلند، می گوید :

ایرانیا در هر کسی که صفات نیک می یابند به دیده احترام می نگرند، هر چند که دشمنشان باشد. کورش می گوید : ایرانیان صفات نیک خود را با تمام ثروت شام و آشور برابر نمی کنند.  

از همه مهتر و بالا تر شهادت وجود مقدس رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است به پاک فطرتی ایرانیان، آنجا که می فرماید : لَوْکانَ الْعِلْمُ مَنوطاً بِالثُّرَیّا لَنالَهُ أیْدی رِجالٍ مِنْ فارِسَ و بعد ها تاریخ گواه این گفتار شد. ایرانیان بیش از سایر ملل از دیانت مقدس اسلام استقبال کردند و آن را با جان و دل پذیرفتند، هیچ ملتی – حتی خود اعراب – به این اندازه استقبال نکردند. غالب تالیفات و تصنیفات مفیدی که در رشته های مختلف علوم اسلامی شده ،از ادبیات نثر و نظم ، فقه ، حدیث ، کلام ، منطق ، فلسفه ، به وسیله ی رجال دانشمند و متدین ایرانیِ اسلامی شده. مخصوصاً ایرانیان از ابتدا به اخلاص و ارادت نسبت به خاندان پیغمبر صلّی الله علیه و آله و آل علی علیه السلام معروف بودند.

امروز هم یگانه کشوری که رسماً افتخار تشیع را دارد ، کشور ایران است.

امید است  در این ایام که می رود آرزوی اصلاحات جامعه عمل بپوشد، این رخوت و سستی و بی اطلاعی از روح تعلیمات عالیه اسلامی و فساد اخلاقی که نتیجتاً پیدا شده از بین برود و یک نهضت دینی و اخلاقی در سراسر کشور شروع شود و در پرتوی دستورهای متین و حکیمانه و عادلانه اسلام سعادت دنیا وآخرت نصیب همه افراد گردد.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد